اختلالات در خوردن: علل و عوامل خطر ساز

درباره علل اختلالات خوردن تئوری های زیادی وجود دارد که می‌تواند برای هر فرد متفاوت باشد. اگرچه که بیشترین اختلالات در خوردن به سبب مجموعه ای از فاکتورهای بیولوژیکی، فیزیولوژیکی و محیطی ایجاد می‌شوند و در بعضی اوقات ممکن است کاملا پنهانی باشند. در این مقاله با ما همراه باشید.

فاکتورهای بیولوژیکی

  • افراد با سابقه خانوادگی در بی خوابی، پرخوری عصبی یا اختلال در خوردن بیشتر در معرض خطر ابتلا به اختلالات خوردن به علت وراثت یا تربیت خانوادگی قرار دارند.
  • هورمونهایی در مغز که گرسنگی، هضم و اشتها را کنترل می‌کنند.

فاکتورهای فیزیولوژیکی

  • اختلال وسواس (OCD)
  • آسیب های گذشته یا جاری مانند آسیب های جسمی، احساسی یا سوء استفاده جنسی
  • اضطراب
  • افسردگی
  • تمایل به کنترل برخی جنبه های زندگی
  • ناتوانی در کنترل رفتارها
  • ویژگی های شخصیتی مانند کمال گرایی (تمایل به کامل بودن)، میل شدید به موفقیت و تکانشگری (انجام کار بدون برنامه ریزی و یا در نظر گرفتن پیامدهای آن)
  • ارزشهای خانوادگی در مورد سایز، ظاهر و غذا
  • عزت نفس یا کرامت پایین
  • احساس از دست دادن

فاکتورهای محیطی

  • تمرکز شدید جامعه بر روی لاغری و رژیم غذایی
  • مشارکت در ورزش هایی که بر شکل و سایز بدن تمرکز دارند مانند رقص، قایقرانی، ژیمناستیک، کشتی و …
  • روابط خشونت آمیز یا مشکل که سبب استرس عاطفی و باعث از دست دادن کنترل می‌شود.
  • استرس در مدرسه، ورزش، با گروه های هم سال و غیره
  • نگرش های فرهنگی خاص درباره اینکه چگونه یک زن / مرد باید به نظر برسد و رفتار کند.

شما نمی توانید فقط با نگاه کردن به فرد بگویید که آیا در معرض اختلال خوردن است یا خیر، اما اغلب علائم هشداردهنده ای وجود دارد. علائم هشدار دهنده یا “علائم خطر” ممکن است نشان دهد که فرد جوان اختلال خوردن دارد یا به سمت اختلال خوردن پیش می‌رود. در زیر لیستی از علائم مربوط به انواع مختلف اختلالات خوردن آورده شده است. فرد مبتلا به اختلال خوردن ممکن است یک یا چند علامت داشته باشد. این علائم همچنین ممکن است به این معنا باشد که فرد دارای نوع دیگری از عارضه است، بنابراین بهتر است قبل از اینکه به نتیجه گیری برسید، با یک فرد آگاه در مورد نگرانی های خود صحبت کنید.

علائم خطر برای بی اشتهایی عصبی:

  • حذف برخی از وعده های غذایی
  • عذر تراشی برای نخوردن
  • تمرین بیش از حد (اولویت بالا در ورزش)
  • تنها غذاهای “بی خطر” (کم کالری، کم چربی) می‌خورد.
  • گروه های غذایی خاصی (مثلا کربوهیدرات ها، چربی ها) مصرف نمی کند.
  • انجام رفتارهای غیر معمول به همراه خوردن غذا (جداسازی غذا، ریز کردن غذا به قطعات کوچک، همیشه در غذا مواد غذایی اشتباهی پیدا می‌کند و غذا را در اطراف بشقاب قرار می‌دهد)
  • برای دیگران آشپزی می‌کند یا غذا درست می‌کند، اما آن را نمی خورد.
  • به طور مداوم برنامه های آشپزی تماشا می‌کند و یا از وب سایت های مواد غذایی بازدید می‌کند.
  • با وسواس اطلاعات تغذیه ای و یا جدول شمارش کالری را می‌خواند.
  • به طور مداوم وزن خود را کنترل می‌کند، و یا بدن خود را در آینه نگاه می‌کند و یا با دست خود آن را لمس می‌کند که تغییری نکرده باشد.
  • زیاد آدامس می‌جود یا نوشیدنی هایی مانند آب، قهوه، نوشابه های رژیمی یا نوشیدنی های بدون کالری مصرف می‌کند.
  • انکار می‌کند که علیرغم کاهش وزن، مشکلی وجود دارد.

0 comments: